جناب قیس از صحابه بزرگ واز اشراف عرب به حساب می آمد.قیس در مرتبه ترس از خداوند و شدت بندگی به جایی رسیده بود که روزی در نماز در سجذه گاهش ماری نمایان شد ولی او بی آنکه به این خطر توجهی داشته باشد یا ترسی به خود راه دهدبرای سجده خم شد و طوری فرود آمد که در پهلوی ماربه سجده رفتدر این هنگام مار به دور گردن قیس پیچید ولی او از نماز خود کوتاهی نکرد تا آنکه از نماز فارغ شد و مار را از گردن خود باز کرد.
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آرشیو
آمار سایت